- يكشنبه ۲۳ آبان ۹۵
- ۲۰:۰۰
- ۵۰۱
رسانه های داخلی نوشتن شیمون پرز مرد یابه هلاکت رسید،عصر ایران نوشته درگذشت،احتمالا مراسم ختمشم برگزار میکنند
خوبه ننوشته به لقا الله پیوست:)
دیویدمیلر:
آیت الله خامنه ای عامل شکست آمریکا در خاورمیانه است..
شاید از حادثه می ترسیدیم....
تو به ما جرات طوفان دادی....
به صلابت حیدری اش صلوات
من یک انقلابی ام✊
ای چادر من …
ای دوست و همراه همیشگی من… میدانی که چقدر در نظر من و خدا ارزشمندی و در نظر تعدادی ، چقدر کم ارزش و بی مقدار ؟
ای چادر من … میدانی که با وجود تو چقدر احساس امنیت و آرامش میکنم ؟
میدانی که خداوند تو را به من هدیه داده ؟
میدانی که برای من نعمتی هستی بسیار ارزشمند ؟
میدانی که بعد از خدا ، تو حافظ من در مقابل بسیاری از آسیب ها هستی ؟
اما چادر من… چشمانت را ببند. گوش هایت را بگیر. نبین ونشنو.
اگر شنیدی ، باور نکن. بگذار بگویند. من میشنوم. من تحمل میکنم.
نمیخواهم در قیامت پیش خدایم گله و شکایت کنی نمیخواهم به خدایم بگویی که بد نگاهت کردند.
نمیخواهم بگویی که بد جلوه ات داده اند.
تو با من هستی و من با تو و خدا با هردویمان
ای چادر من …
نبین و نشنو که بعضی ها درباره ات چه میگویند.
نبین و نشنو که میگویند هرکه تو را دارد ، عقب مانده است و هرکه تو را دارد فرهنگش پایین است .
ای چادر من…
نگاه ها را من تحمل میکنم .حرف ها را من میشنوم .ومن صبر میکنم و منتظر وعده ی خدایم می مانم.
ای چادر من…
تو برای من همانند بال هایی هستی برای پرواز ، برای پرواز به سوی خدایم ” الله ” .
اما تو هیچگاه مانعم نبودی و مانعی هم برایم ایجاد نکردی ،تنها در مواقعی مانعم بودی که میدانستی حرمت تو و صاحبت شکسته میشود.
و خوشحالم که چنین مانعی دارم.
ای چادر من…
ای دوست همیشگی من… با وجود گرمای طاقت فرسای تابستان هم ، تو همراهم باش .
با وجود تو و یاد خدا و یاد وعده اش ، نسیم بهشت ، طاقتم میدهد.
ای چادر من…
تو رابط میان من و خدایم هستی و تو اولین گام برای آشنا کردن من و خدایم بودی.
من به داشتن دوستی چون تو افتخار میکنم.
ای دوست من… همیشه و همه جا همراهم باش.
فقط نبین و نشنو
شهید دانشآموز «سیده طاهره هاشمی» از سوی سازمان بسیج مستضعفین به عنوان شهید شاخص سال ۱۳۹۲ معرفی شد؛ این شهیده در پی درگیریهای خونین میان گروهکهای کمونیستی علیه مردم و انقلاب، به شهادت رسید.
شهیده «سیده طاهره هاشمی» در نخستین روز از خرداد ماه سال ۱۳۴۶ در روستای شهیدآباد شهرستان آمل به دنیا آمد؛ او در خانوادهای طرفدار انقلاب و تحت تربیت پدر و مادری که هر دو از سادات منطقه هزار جریب ساری بودند، رشد و پرورش یافت.
از کودکی با قرآن، نهجالبلاغه و سایر کتب روایی شیعی انس و الفت پیدا کرد و به دلیل جو فرهنگی و مذهبی خانواده روح تشنهاش با عمیقترین مفاهیم دینی و معنوی سیراب شد.
او دختری مهربان، دلسوز و دانشآموزی نمونه و موفق و درسخوان بود؛ هرگز در ادای تکالیف واجب دینی، کوتاهی نمیکرد و مستحبات را تا جایی که میتوانست، به جا میآورد.
.
طاهره در کارهای هنری چون خطاطی، طراحی، گلدوزی، نگارش مقاله، تهیه روزنامه دیواری و نیز اداره برنامههای فرهنگی مدرسه بسیار موفق بود و بسیاری از برنامههای فرهنگی، اجتماعی و حرکتهای سیاسی مدرسه بر عهده او بود؛ در برخورد با دانشآموزانی که تحت تأثیر تبلیغات گروهکهای منحرف قرار گرفته بودند، بسیار مهربان، باحوصله و دلسوز بود و از فرط مهر و دوستی، آنها را به خود جذب میکرد.
و سرانجام در غروب روز ششم بهمن سال ۱۳۶۰ در حالی که ۱۴ بهار بیشتر از عمر کوتاهش نمیگذشت، در حالی به کمک نیروهای مدافع شهر رفته بود، در درگیری خونین گروهکهای معاند انقلاب با نیروهای بسیجی و مردمی، با اصابت دو گلوله به فیض شهادت نایل آمد.
این سیده بزرگوار با اینکه موقع شهادت ۱۴ سال بیشتر نداشت اما با توجه به نبوغ و ذوق سرشار خود آثاری قلمی و تجسمی به یادگار گذاشته است. در زیر، انشایی را از این بانوی شهیده میخوانیم که به پیشنهاد معلم باید خطاب به یک دوست نوشته میشد.انشای شهیده سیده طاهره هاشمی در طرحی ابتکاری در قالب نامهای به یک دوست امدادگر و رزمنده فرضی نگاشته شده است. او در این نامه پیامی را نیز خطاب به رئیس جمهور وقت ایالات متحده گوشزد کرده است
به نام خدا
نامهای مینویسم برای تو دوست در جنگم، ای دوست جان بر کفم، ای دوست شریفم.
نامهای که شاید از آن کوه مشکلات که بر سرت فرود آمده است، بکاهد. هر چند که این نامه برایت سودی ندارد، برای تویی که در سنگر به مداوای مجروحان جنگ اعم از ایرانی و یا غیر ایرانی میپردازی.
من این نامه را در حقیقت برای دوستانم میبایست مینوشتم اما روزگار را چه دیدی باید نوشت برای تو که حتی یک لحظه شاید نتوانی به این نامه نظری بیفکنی، چون مجروحان در جلویت صف کشیده و رگبار مسلسل و توپ و نارنجک بر بالای سرت در پروازند.
ای کاش میتوانستم با تو به جبهه آیم و مسلسلها را در آغوش گیرم، اما میدانم که چه خواهی گفت، بله من سنگر دیگری دارم و سنگرم را همچون تو حفظ خواهم کرد، همچون تو که با وسایل اولیه بسیار کم و غذای اندک در خط مقدم جبههای. شاید بر من عیب بگیری که چرا به آگاهی دوستان و همشهریانم نمیپردازم. میدانم اما آگاهی دادن به کدامین مردم؟ به مردم جان بر کف شهرم! نه میدانم که نمیگویی! زیرا باید به اشخاصی آگاهی داد که چشمها را بسته و گوشها را پنبه نموده و به شعار دادن در سر چهار راهها مشغولند.
شعار مرگ بر آمریکایی که معنی آن سازش با آمریکاست! میگویند که باید در این جنگ، حق با باطل سازش کند؛ باید میانجیگری را پذیرفت و ملتی را که بیست سال زیر ستم بعثیان بود تنها گذاشت.
آنها با شایعهسازی میخواهند مردم را گول بزنند، اما قرآن دستور داد برای شایعهسازان قتل و اسیری و لعنت است. میدانم که تو تنها برای ملت ایران نمیجنگی بلکه برای ملت عراق هم میجنگی و ملت جان بر کف و شهید داده ما و عراق پشتیبان تو هستند. اگر تو شهید بشوی صدها نفر بعد از تو میآیند و سنگرت را حفظ خواهند کرد.
ملتی که برای هر قطعه از این میهن خونها فدا کرد، دیگر سازش با نوکران آمریکا و شوروی این دشمنان اسلام را جایز نمیداند. میدانم که تو تا آخرین قطره خون خواهی جنگید، زیرا تو فرزند خلف کسانی هستی که در جهان همیشه بر ضد ستم میشوریدند و تو هم مانند آنها پیروز خواهی شد زیرا اماممان، این بت شکن عصر گفت: «آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند» و در جای دیگر گفت: «ما مرد جنگیم».
آقای کارتر نباید ما را از جنگ بترساند. البته به یاری خداوند؛ زیرا این خداوند بود که آمریکا را در حمله نظامی به ایران در طبس نابود کرد؛ شنهای بیابان این مأموران الهی چون ابابیل بر سرش ریخت و تمام آن تجهیزات را نابود کرد و این بار هم کید شیطان بر هم ریخت چون خداوند در قرآن فرمود «ان کید الشیطان کان ضعیفا» بلی حیله شیطان ضعیف است زیرا در این زمان هم به یاری خدا و هوشیاری ملت و بیداری ارتش و جان بر کفان سپاه و بسیج مانع رسیدن آمریکا به هدف شومش گردید.
من به تو خواهرم و برادرم که در سنگرید، پیام میدهم که خواهم آمد و انتقام خونهای نا به حق ریخته را خواهم گرفت. نگرانی من و تو ای خواهرم این است که مبادا سازشی صورت گیرد و خونهای شهیدان به هدر رود و نتوانیم ندای امام را به گوش جهانیان برسانیم که ندای امام همان ندای اسلام است.
اما میدانم که هرگز سازشی صورت نخواهد گرفت، زیرا تمام ارگانهای مملکتی در دست ملت و نمایندگان ملت است و من و تو ای دوستم با هم به جنگ اسرائیل که فلسطین را اشغال کرده است، میرویم و از آن جا به ساداتها و شاه حسنها و حسینها و ملک خالدها خواهیم گفت که به سراغتان خواهیم آمد و دوباره فلسفه شهادت را زنده خواهیم کرد و صفهای طولانی برای شهادت تشکیل خواهیم داد و روزه خون خواهیم گرفت.
والسلام
اللهم ارزقنا حرم....